پایه پولی که به آن «پول پرقدرت» نیز گفته میشود در واقع همان پولهای – سکه، اسکناس یا اعتبار – منتشر شده از سوی بانک مرکزی هستند. شاید این پرسش برایتان پیش بیاید که چرا به این پولها، پول پرقدرت میگویند؟ پول پرقدرت، عبارت است از پولی که مستقیما توسط بانک مرکزی به وجود میآید و شامل موارد ترازنامه بانک مرکزی میشود. به بیانی ساده، پول پرقدرت برابر است با جمع اسکناس و مسکوک – مسکوک یعنی پول فلزی یا همان سکه – به علاوه سپردههای بانکی نزد بانک مرکزی. در واقع پایه پولی، منبعی است که توسط بانک مرکزی منتشر شده و در چرخه اقتصاد در اختیار بانکهای تجاری قرار میگیرد؛ به گونهای که بانکها میتوانند با استفاده از این منابع و از طریق خلق پول بانکی به گسترش حجم پول بپردازند. پایه پولی از دو طریق منابع و مصارف، تعریف و محاسبه میشود که در این مقاله به بررسی هر یک از این دو بخش خواهیم پرداخت.
طلا، اولین منبع پایه پولی
اولین منبع پایه پولی، ذخیره طلا است. روشن است که بانک مرکزی معدن طلا ندارد، بنابراین وقتی در ترازنامه آن معادل یک مبلغ ریالی ذخایر طلا مثبت میشود، مفهوم آن این است که بانک مرکزی به عنوان تنظیم کننده جریان پول کشور، در ازای دریافت این مقدار طلا، معادل ریالی آن پول را به صاحبان طلا داده است. بنابراین معادل این مقدار واحد پولی، پول به بیرون از بانک مرکزی انتشار یافته و پایه پولی زیاد شده است.
داراییهای خارجی، دومین منبع پایه پولی
دومین منبع پایه پولی، خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی است. وقتی ارزهای خارجی برای تبدیل شدن به معادل ریالی آنها به بانک مرکزی منتقل میشوند، معادل ریالی آن پول از بانک مرکزی خارج میشود؛ یعنی پول پرقدرت از بانک مرکزی نشر پیدا میکند. در حقیقت بانک مرکزی ارز میگیرد و ریال تحویل میدهد. بانک مرکزی میتواند با تغییر در خالص داراییهای خارجی خود در بازار ارز دخالت کند.
سومین منبع پایه پولی، دارایی ترازنامه
خالص داراییهای ترازنامه بانک مرکزی، سومین منبع پایه پولی است. در حقیقت، خالص دارایی ترازنامه، میزان خالص بدهی دولت به بانک مرکزی است. در کشورهایی که بانک مرکزی استقلال ندارد یا نظام مالیاتی بسیار ضعیف است، دولت برای تامین کسری بودجه خود از بانک مرکزی قرض میگیرد و کسری خود را پولی میکند. اما در کشورهایی که بانک مرکزی استقلال دارد، این بانک برای تنظیمات مناسب پول و نقدینگی، اوراق قرضه دولتی که در دست مردم هستند را خریداری کرده یا میفروشد.
میتوان این طور نتیجه گرفت که تغییر در مانده بدهی دولت به بانک مرکزی، انعکاس دهنده تنظیمات مناسب پولی توسط این بانک است. مثلا اگر بانک مرکزی تشخیص دهد که برای تامین کارایی پولی معاملات باید حجم پول در جریان، افزایش یابد از طریق خرید اوراق قرضه دولتی که قبلا به مردم فروخته شده بودند این کار را انجام میدهد. به همین ترتیب اگر تشخیص دهد که پول در جریان، باید کاهش یابد مقداری از اوراق قرضه دولتی خود را می فروشد و در ازای آن از مردم پول میگیرد. این پول که از بیرون وارد بانک مرکزی میشود همانند کاهش پایه پولی عمل میکند.
منبع چهارم پایه پولی، بانکهای بدهکار
چهارمین منبع داراییهای بانک مرکزی، مانده بدهی بانکها به این بانک است. بانک مرکزی به سیستم بانکی وام میدهد. در صورتی که نیاز بخش خصوصی به وام زیاد باشد و نرخ بهره بازار، بیشتر از نرخ تنزیل از بانک مرکزی باشد، در نهایت بانکها درخواست وام خود را به بانک مرکزی تقدیم میکنند. پول وام گرفته شده از بانک مرکزی برای بخش خصوصی، همان پول پر قدرت است که میتواند به وسیله خلق اعتبار به چند برابر تبدیل شود.
نکته: تنزیل چیست؟
تنزیل که بیشتر به آن «نرخ تنزیل» نیز گفته میشود، یک روش است که از آن برای به روز نگه داشتن ارزش پولی که در آینده قرار است به کسی یا سازمانی داده شود، استفاده میکنند. چیزی شبیه به این ضرب المثل که نقد امروز بِه از نسیه فردا است.
خالص داراییها، پنجمین و آخرین منبع پایه پولی
پنجمین منبع مربوط به خالص سایر داراییهای بانک مرکزی است که با کسر سایر بدهیها، ودیعه ثبت سفارش کالاهای بخش غیر دولتی، پیش پرداخت اعتبارات اسنادی بخش دولتی و حساب سرمایه از سایر داراییها به دست میآید. در نظام پولی، عرضه پول، فرآیند پیچیدهای است و برآیند رفتارهای متقابل چهار گروه از عاملهای مؤثر بر آن، شامل بانک مرکزی، بانکهای تجاری و تخصصی، سپردهگذاران و دریافتکنندگان وام میشوند. در همه اقتصادهایی که استقلال نسبی سیاستهای پولی از سیاستهای مالی پذیرفته شده است، کنترل بانک مرکزی بر پایه پولی، اهرم اصلی مقامات پولی کشور برای تأثیرگذاری بر اقتصاد، حفظ ارزش پول ملی و حفظ ثبات اقتصادی داخلی و خارجی است.
منظور از پایه پولی بر حسب مصارف چیست؟
پول پایه (B) عبارت است از میزان اسکناس و مسکوک در جریان؛ یعنی آن قسمت از اسکناس و مسکوکی که در صندوق بانک مرکزی موجود نیست (N – C1) به اضافه کل ذخایر سیستم بانکی نزد بانک مرکزی (TR) که شامل ذخایر قانونی یا ذخایر اضافی میشوند. یعنی:
B = (N – C1) + TR
لازم به یادآوری است که موجودی سکه و اسکناس (C1)، دومین قلم از دارایی ترازنامه بانک مرکزی است و منظور از آن مقدار سکه و اسکناسی است که بانک مرکزی در صندوق خود برای فعالیتهای جاریاش نگهداری میکند. اسکناس و مسکوک (N) نیز نخستین قلم بدهی ترازنامه به شمار میروند. دومین قلم از بدهیهای ترازنامه بانک مرکزی نیز همان ذخایر سیستم بانکی هستند که با نماد (Total Reserves) TR نشان داده میشوند.
در رابطه با دو بخش اصلی معادله بالا باید گفت:
- اگر بانک مرکزی در میان اقلام ترازنامه خود فعالیتی انجام دهد که منجر به افزایش در (N – C1) گردد به طور مستقیم، سکه و اسکناس بیشتری انتشار پیدا کرده و عرضه پول افزایش مییابد یا برعکس.
- از سوی دیگر، اگر بانک مرکزی از میان اقلام ترازنامه خود، فعالیتی انجام دهد که منجر به افزایش در (TR) گردد، ذخایر اضافی سیستم بانکی افزایش و قدرت وام، اعتباردهی و در نتیجه خلق سپردههای جاری برای سیستم بانکی افزایش پیدا میکند. در نتیجه، عرضه پول نیز افزایش مییابد.
این دو قلم از بدهی ترازنامه بانک مرکزی که دارای چنین نقش ویژهای هستند، پایه پولی نام دارند. بنابراین هر یک ریال پایه پولی یا خود ذخایری است (TR) که چندین ریال حساب سپرده دیداری – یعنی پول- ایجاد کرده یا اینکه خودش به طور مستقیم به عنوان وسیله مبادله قرار گرفته است (N – C1). البته این قسمت از پایه پولی نیز به طور بالقوه میتواند چندین ریال حساب سپرده دیداری یا پول ایجاد کند. به همین دلیل است که به آن «پول پر قدرت» نیز گفته میشود.
پایه پولی بر حسب منابع
پول پرقدرت نمیتواند تغییر کند مگر آن که حداقل یکی از اقلام دارایی یا بدهی در ترازنامه بانک مرکزی تغییر کند. به کلیه اقلام دارایی و بدهی ترازنامه بانک مرکزی بجز سکه و اسکناس در جریان (N – C1) و ذخایز سیستم بانکی (TR) « منابع پایه پولی» گفته میشود. بنابراین منابع آن عبارتند از:
دارایی ها:
B = FA +GS + D&A +OA
بدهیها:
(CAP + OL) – GD – FL –
FA: معادل «Foreign Assets» و نشاندهنده داراییهای خارجی و از اقلام داراییهای ترازنامه بانک مرکزی است.
GS: معادل «Government Securities» و نشاندهنده بدهی بخش دولتی یا نگهداری اوراق بهادار دولتی و از اقلام داراییهای ترازنامه بانک مرکزی است.
D & A: معادل «Discount and Advances» و نشاندهنده بدهی بانکها یا وام به سیستم بانکی و از اقلام داراییهای ترازنامه بانک مرکزی است که معادل ذخایر ناشی از وام سیستم بانکی یا (BR (Barrowed Reserves است.
OA: معادل «Other Assets» و به معنی سایر داراییهای ترازنامه بانک مرکزی است.
GD: معادل «Government Deposits» و نشاندهنده سپردههای دولت نزد بانک مرکزی بوده و از اقلام بدهی ترازنامه است.
CAP: معادل حساب سرمایه «Capital Account» پنجمین قلم از بدهی ترازنامه بانک مرکزی است. این حساب، ارزش کل سهام بانک مرکزی را نشان میدهد.
FL: معادل «Foreign Liabilities» و نشاندهنده بدهیهای ارزی است.
OL: نیز نشاندهنده سایر بدهیها است.
هر تغییری در مصارف پایه پولی به ناچار از محل منابع پایه پولی (B) تامین میگردد. در ترازنامه بانک مرکزی، شرط تغییر در قلم اسکناس و مسکوک یا سپردههای سیستم بانکی در بانک مرکزی این است که یکی از اقلام دارایی یا بدهی تغییر کند. یعنی هرگونه تغییر در مصارف (B) از طریق تغییر در منابع (B) ایجاد میگردد.
به طور مثال:
- اگر بانک مرکزی بخواهد اسکناس و مسکوک در دست مردم را افزایش دهد از روشهای مختلفی برای این کار استفاده میکند. یکی از روشهای بانک مرکزی این است که دولت ارز ناشی از صادرات نفت را به بانک مرکزی میدهد و در مقابل از بانک مرکزی، معادل ریالی آن را میگیرد. در این حالت هردو اقلام FA و (N – C1) در ترازنامه بانک مرکزی افزایش مییابند.
- راه دیگر این است که دولت از بانک مرکزی وام بگیرد یا به بانک مرکزی اوراق قرضه بفروشد که در این صورت GS و (N – C1) افزایش پیدا میکنند.
- روش دیگر این است که بخش دولتی مقداری از سپردههای خود نزد بانک مرکزی را جهت پرداخت حقوق کم کند که در این صورت (N – C1) افزایش و GD کاهش مییابد.
- حالت دیگر این است که بانک مرکزی به سیستم بانکی، به صورت نقدی وام دهد که در آن صورت (N – C1) و BR افزایش مییابند.
کاهش جزء (N – C1) نیز زمانی اتفاق میافتد که دولت یا سیستم بانکی، وام خود را به بانک مرکزی به صورت نقد بازپرداخت نکند که در آن صورت (N – C1) و GS در مورد دولت و (N – C1) و BR در مورد سیستم بانکی کاهش مییابد.
- در حالت دیگر دولت مالیاتهای نقدی را گرفته و به حساب خود در بانک مرکزی واریز میکند که در آن صورت GD افزایش و (N – C1) کاهش خواهد یافت.
به طور معمول، اغلب فعالیتهای بالا از طریق چک و منبع سپردههای بانکی انجام میپذیرد. در این حالت جزء دیگر پایه پولی یعنی (TR) تغییر میکند. تغییر در (TR) نیز با ایجاد تغییر در یکی از منابع پولی انجام میپذیرد. البته در صورت تغییر (N – C1) نیز (TR) میتواند تغییر کند که در آن صورت B ثابت میماند. به عنوان مثال:
- اگر دولت بخواهد هزینههایی مثل پرداخت حقوق را از منبع سپردههایش در بانک مرکزی تامین کند، با نوشتن چک به عهده حساب خود در بانک مرکزی حقوق کارکنان را میپردازد. گیرندهی حقوق، چک دولت را به حساب خود در سیستم بانکی میگذارد. سیستم بانکی چک را برای دریافت به بانک مرکزی ارسال میکند. بانک مرکزی سپرده سیستم بانکی نزد خود (TR) را افزایش داده و سپرده دولت نزد خود (GD) را کاهش میدهد و سپرده حقوق بگیر در سیستم بانکی نیز افزایش پیدا میکند. در حالت دیگر اگر سیستم بانکی از بانک مرکزی وام بگیرد معمول این است که قلم وام بانک مرکزی به سیستم بانکی در ترازنامه بانک مرکزی (BR) افزایش یافته و سپرده سیستم بانکی در بانک مرکزی (TR) نیز معادل این مبلغ افزایش مییابد.
منابع پایه پولی (B) را میتوان به صورت دیگری نیز نشان داد:
خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی
B – FA – FL
+بدهی بانکها به بانک مرکزی
D & A+
+خالص بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی
Gs – GD+
+خالص سایر داراییها
(CAP + OL) – OA+
چنانکه گفته شد، (FA) عبارت است از داراییهای خارجی بانک مرکزی که بدهی سایر کشوها به بانک مرکزی تلقی میشود. به عنوان مثال، هنگامی که بانک مرکزی دلار دارد، مفهوم آن این است که قدرت خرید دلاری دارد. به عبارت دیگر، این قدرت خرید، ادعا و طلب بانک مرکزی را نسبت به دارایی کشورهایی که دلار منتشر کردهاند یا دلار مورد قبول آنها است نشان میدهد. (FL) عبارت است از بدهی بانک مرکزی به کشورهای خارجی، بنابراین (FA-FL) معادل خالص داراییهای خارجی یا مطالبات خارجی بانک مرکزی است.
(D & A) وام بانک مرکزی به سیستم بانکی است و در واقع مطالبات بانک مرکزی از سیستم بانکی است. (TR) سپردههای سیستم بانکی در بانک مرکزی و (V) پول نقد در سیستم بانکی است. (TR+V) مطالبات سیستم بانکی از بانک مرکزی را نشان میدهد.
برای به دست آوردن خالص مطالبات بانک مرکزی از بانک تجاری و تخصصی باید اختلاف (D &A- TR-V) را محاسبه کرد. در محاسبه منابع پایه پولی، کل مطالبات بانک مرکزی از بانکهای تجاری و تخصصی یعنی (D & A) به حساب آمده است نه خالص مطالبات. علت این است که بخشی از خالص مطالبات بانک مرکزی، از سیستم بانکی یعنی بدهی بانک مرکزی به سیستم بانکی، جز پایه پولی است و نمیتواند جز منابع پایه پولی محسوب شود. اگر به عنوان منبع پایه پولی، خالص مطالبات بانک مرکزی از سیستم بانکی یا خالص بدهی بانکها به بانک مرکزی در نظر گرفته شود، در حقیقت آن قلم از تعریف پایه پولی حذف میشود که میتوانست همان نقش را بازی کند. بقیه اقلام منابع (B) یعنی (GS-GD) و (OA-(CAP+OL خالص مطالبات بانک مرکزی از دولت یا بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی و خالص سایر داراییها را تشکیل میدهند.
(GS) دارایی بانک مرکزی است. میتوان (GS) را اینگونه تعریف کرد: «اوراق قرضه دولتی یا بدهی دولت به بانک مرکزی که در واقع جز مطالبات بانک مرکزی از دولت است.» (GD) عبارت است از سپرده دولت در بانک مرکزی که جز مطالبات دولت از بانک مرکزی یا بدهی بانک مرکزی به دولت به شمار میآید و بنابراین اختلاف (GS-GD) جز خالص مطالبات بانک مرکزی از دولت است.
از جانب دیگر سرمایه (CAP) و همچنین اقلامی که در سایر بدهیها (OL) وجود دارند شامل مطالبات دولت از بانک مرکزی به شمار میآیند. سایر داراییها (OL) جزو مطالبات بانک مرکزی از دولت هستند. به عبارت دیگر، خالص مقدار GS-GD-(CAP+OL-OA) کل خالص مطالبات بانک مرکزی از دولت را نشان میدهد. البته اقلامی مانند ودیعه برای ثبت سفارش بخش خصوصی در قلم (OL) وجود دارد که بانک مرکزی دریافت میکند؛ منتها همین مقدار به (OA) اضافه خواهد شد که به طور خالص صفر میشود.
در انتها بد نیست بدانید که در سایت بانک مرکزی، دادههای مربوط به پایه پولی بر حسب منابع و مصارف در بخش آمارها و دادهها – به صورتی که در شکل زیر میبینید – قابل دسترس هستند:
منبع: خانه سرمایه