✍️محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
اصلاحات ساختاری همواره دشمنان ساختاری دارد و این همان بحرانی است که امروز (در سال ۱۳۹۷) امانوئل مکرون رئیس لیبرال جمهوری فرانسه با آن مواجه است و دیروز (در سال ۱۳۹۶) حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران با آن مواجه بود. سعید لیلاز اقتصاددان آزادیخواه چندی پیش در کنگره کارگزاران سازندگی ایران سخنی گفت که در هیاهوی نقدهای او به دولت پوشیده ماند: او علت غایی شورش دیماه ۹۶ را بازگشت دولت روحانی از اصلاحات ساختاری در بودجه ۹۷ دانست. شورشی که به هدف اصلی خود رسید و در نهایت دولت را یک گام به عقب برد و اصلاحاتی که حتی رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی هم دیگر از آن حرف نزد و اکثریت ظاهرا اصلاحطلب و اعتدالگرای مجلس شورای اسلامی خود در حذف آن به سود رای مردم عقبنشینی کرد؛ همان اتفاقی که در سالهای ابتدایی دههی ۷۰ خورشیدی بر سر برنامهی تعدیل اقتصادی دولت اکبر هاشمیرفسنجانی آمد و با شورشهای حاشیه شهری و عدم حمایت نهادهای سیاسی بهخصوص مجلس وقت (که در دست محافظهکاران بود) و حملهی روشنفکران و روزنامهنگاران جناح چپ بایگانی شد و تعدیل، تعدیل شد. جناح راست در مجلس پنجم پرچمدار عدالت اجتماعی شد و جناح چپ شعار حذف سیاست تعدیل را سر داد تا همچنان به نام عدالت، عدالت را قربانی کنند. آن زمان نیز چون زمان ما گروهی از اقتصاددانان آزادیخواه مانند مسعود نیلی و محمد طبیبیان و مسعود روغنیزنجانی از سازمان برنامه و بودجه استعفا کردند تا نهادگرایان و از آنان بدتر بوروکراتهای بدون برنامه فقط برای اداره دولت به عنوان یک نهاد بوروکراتیک (نه دموکراتیک و نه تکنوکراتیک، نه برای آزادی و نه برای توسعه که فقط برای اداره جامعه) پابرجا بمانند. پیروزی پوپولیسم بر لیبرالیسم البته ایران و فرانسه ندارد. جمهوری فرانسه خود را یک جمهوری اجتماعی میداند که کمتر از جمهوری شوروی، سوسیالیستی نیست. اولین حکومت کمونیستی جهان در پاریس شکل گرفت. هنوز دولتیترین اقتصاد جهان غرب در فرانسه حاکم است. هنوز اصلیترین دوقطبی در فرانسه میان سوسیالیستها و محافظهکاران است و این فقط امانوئل مکرون است که از راه سوم؛ لیبرالیسم حرف میزند. همان تنها سیاستمدار جهان که فیلسوفی مانند یورگن هابرماس نومارکسیست گفته است که تنها میتوان به او در برابر نومحافظهکاری اقتدارگرایانهی دونالد ترامپ امیدوار بود. مکرون هجدهم تیرماه امسال در کارخ ورسای پاریس در برابر نمایندگان مجلسین فرانسه از لیبرالیسم دفاعی جانانه کرد و از اصلاحات ساختاری اقتصادی در دولت فرانسه سخن گفت. او از خشکاندن ریشه نابرابری در فرانسه حرف زد و اصلاحات مالیاتی و بازار کار را مهمترین محورهای این اصلاحات نامید تا موانع تجارت آزاد برداشته شود، بخش خصوصی تقویت شود و کیفیت زندگی افزایش یابد. مکرون به صراحت به انتقاد از کسانی پرداخت که معتقد بودند «افزایش رفاه سبب تشدید نابرابری میشود.» و از نوعی نابرابری گفت که در اثر سوسیالیسم در این کشور در سی سال گذشته رشد کرده است. او راهحل را «آزادسازی همه مردم از جبر اجتماعی» دانست و بازگشت به حقوق و مالکیت فردی. مکرون از ضرورت احیای طبقه متوسط فرانسه حرف زد و اینک شورش جلیقهزردها انتقامگیری از نطق تاریخی اوست. روشن است که روشنفکران ایران هم مانند بسیاری از روشنفکران جهان به اقتضای روشنفکران پاریس این روزها در ستایش سوسیالیسم و در نکوهش لیبرالیسم و نئولیبرالیسم سخن میگویند و ناشیانه دولت مکرون را که تنها سنگر مقاومت در برابر نومحافظهکاری دونالد ترامپ است نقد خواهند کرد. اما تاریخ قضاوت خواهد کرد که تنها اصلاحطلبی واقعی اصلاحطلبی ساختاری در اجتماع و اقتصاد و رهایی انسان از انقیاد دولت است. عدالت در رهایی از دولت است نه در بردگی و بندگی دولت. شاید امروز پوپولیسم در برابر لیبرالیسم پیروز شده باشد اما این صدای پای فاشیسم است که به جای صدای شکستن استخوانهای آزادیخواهی به گوش میرسد. مکرون در نطق تاریخی خود (سازندگی آدینه، ۱۲ مرداد ۹۷) جمهوریخواهی واقعی را در برابر دموکراسیخواهی دروغین قرار داده بود. در جمهوری این انسان است که برجامعه یا اتحادیه یا دولت تقدم دارد. اما در دموکراسی به قول جان استوارت میل فردیت انسانها چون هویت گوسفندان در رمه گم میشود. گاه باید جمهوری را از دست دموکراسی نجات داد. همان کاری که امروز اصلاحطلبان و جمهوریخواهان واقعی باید انجام دهند…
منبع: روزنامه سازندگی