✍️محسن جلالپور
نظام قیمتگذاری بزرگترین دروغ سیستماتیک در کشور ماست. هر روز در نانوایی،سوپرمارکت، قصابی، رستوران و حتی در بیمارستان و داروخانه با انواع دروغهای ناشی ازقیمتگذاری مواجه میشویم.
چرخه این دروغ سیستماتیک ساده است:
هر زمان تورم افزایش پیدا میکند، دولت بهجای اینکه تورم را کنترل کند، قیمتها را کنترلمیکند و با ابزارهای کنترل و تعزیر به جنگ بازار و بازاریان میرود. مقصر سیاستمدار استاما در بازار دنبال دزد میگردد.
واضح است که سیاستگذاری نادرست اقتصادی منجر به افزایش دسته جمعی قیمت کالاها وخدمات و ایجاد التهاب در بازارها شده اما جالب است که دولت باز هم با تکیه بر ابزار فشار و تعزیرات حکومتی و بسیج به جنگ بازار برخاسته است. یعنی سیاستگذار که خود مسبب اینبحران است، دارد تلاش میکند تا آثار و عواقب اشتباهات خود را با سرکوب و تنبیه بازار جبرانکند و جوانان کشور را به جان بازار بیندازد.
برای دوستانی که خیلی با ابعاد سرکوب قیمت آشنا نیستند، باید بگویم اعزام بازرسان قیمت بهبازارها، شبیه همان گشت ارشاد است که درباره آن حرف و حدیث زیاد شنیدهاید.
به هرحال اقدامات جدید درباره سرکوب قیمتها،آدم را یاد اقدامات حزب رستاخیز در اواسط دهه۵۰ میاندازد.
در سال ۱۳۵۴ حزب رستاخیز صدها دانشجو را به عنوان تیمهای ناظر برای نظارت بر قیمتهابه بازار فرستاد تا علیه محتکران مبارزه کنند. اتاقهای اصناف یا دادگاههای صنفی که زیر نظرسازمان اطلاعات و امنیت کشور فعالیت میکردند، هزار تن از دکانداران را جریمه، پروانه کسبصدها تن را لغو و حداقل ۸۰۰ دکاندار را به گذراندن زندانهای طولانی محکوم کردند. ایناقدامات جز نارضایتی بازاریان نتیجهای نداشت. اصناف در اجرای این اقدامات، با دولتهمکاری نکردند، در نتیجه وزیر بازرگانی وقت ۱۷ تن از رهبران برجسته آنان را از عضویت اتاقاصناف تهران، برکنار و اکثر اتاقهای اصناف را در سراسر کشور منحل کرد. فریدون مهدویوزیر وقت بازرگانی، معاون حزب رستاخیز هم بود و بیش از هشت هزار واحد صنفی را بهدادگاه کشاند و بسیاری از صاحبان صنایع را به شهرستانها تبعید کرد. چنین رفتاری باعث دورشدن و ایجاد فاصله میان بازاریان و حکومت شد.
پس از انقلاب هم یک بار در اوایل دهه ۶۰، از نیروهای کمیته برای سرکوب قیمتها و بازاراستفاده شد که به دستور اکید امام خمینی، این سیاست متوقف شد.
به هر حال تاریخ بهترین معلم انسانهاست اگر به آن توجه کنند. به این روایتهای تاریخیتوجه کنید:
۱️⃣ در کشاکش جنگ ایران و عراق، گزارش رسید قیمت ظروف پلاستیکی که در جبههها زیاداستفاده میشود، گران شده است. دولت بلافاصله آن را مشمول قیمتگذاری دانست وتولیدکنندگان را تهدید به تعزیر و جریمه کرد. استدلال این بود که کشور به ظروف پلاستیکینیاز دارد و این کالاها باید ارزان باشد تا همه از آن استفاده کنند. نتیجه چه شد؟ در اوج نیاز،خیلی از تولیدکنندگان ظروف پلاستیکی خط تولیدشان را تغییر دادند و به تولید عروسک روآوردند.
۲️⃣ چنین اتفاقی درباره پودر شوینده در دهه ۷۰ رخ داد. تولیدکنندهای که سالها پودر شویندهو صابون تولید میکرد، بعد از فشارهای دولت برای قیمتگذاری و تشدید فشارهای تعزیراتی،خط تولید پودر و صابون را متوقف و خط تولید لوازم آرایش ایجاد کرد که مشمول قیمتگذارینشود.
۳️⃣ در میانههای دهه ۸۰ دولت به تولیدکنندگان هشدار داد که افزایش قیمت کالاها را نمیپذیرد وبا متخلفان به شدت برخورد میکند. تولیدکنندگان که نتوانستند با دولت به توافق برسند، بااطلاع دولت یا از مقدار کالا کم کردند یا کیفیتش را پایین آوردند. از جمله برخی تولیدکنندگاندستمالکاغذی ناچار شدند دستمال کمتری در جعبه قرار دهند و برخی تولیدکنندگان شیر نیزناچار شدند آب بیشتری به محصول خود اضافه کنند.
همین اتفاق در خیلی از صنایع غذایی دیگر هم رخ داد. مثلا هوای بیشتری وارد چیپس و پفکشد و بطریهای نوشیدنی را هم سر خالی کرد.
نتیجه اینکه تولیدکنندگان به کمفروشی و کاهش کیفیت رو آوردند.
۴️⃣ در دهه ۹۰ دولت به تولیدکنندگان مواد غذایی اجازه نداد قیمتها را با واقعیتهای اقتصادکشور تنظیم کنند. تولیدکنندگان نیز ناچار شدند محصولات غذایی را بهجای عرضه در ظروفشیشهای در ظروف ساختهشده از «پت» عرضه کنند. نتیجه اینکه در سالهای پیشرو، طبیعت پراز ظروفی میشود که دوره بازیافتشان طولانی است سالهای سال قابلیت ماندگاری دارند.