✍️حسین علیپور
هر چیزی در این جهان به دردی میخورد، حتی کیهان با دروغ هایش به درد ِ برق انداختن ِ شیشه ها در هفته های آخر سال میخورد…( یغما گلرویی)
روزگاری نه چندان دور عبای قهوه ای ِ شیخ دیپلماتی که حالا رئیس جمهور شده بود را دو طرف میکشیدند. یکی از راست میکشید و رحمانی فضلی و پورمحمدی را زیر آن جا میکرد و یکی از چپ میکشید و حجتی و ابتکار را به آن گره میزد و البته کارگزارانی ها با حضور ِ پررنگ ِ جهانگیری غمی به دل راه نمیدادند. سهم گرفتن نکته ای بود و روحانی را از آن ِ خود دانستن نکته ای دیگر…
چپ ها حمایت سیدمحمد خاتمی و نقش او در کناره گیری عارف را عامل ِ اصلی پیروزی ِ روحانی میدانستند و از سویی راست ها به سرکردگی حسین شریعتمداری انگار وظیفه ی تلخ شدن ِ کام ِ پیروزی بر جناح مقابل را برعهده داشتند. بطوریکه بعد از هیاهوی چپها این روزنامه ی کیهان بود که با اشاره به سوابق حسن روحانی و عضویت ایشان در جامعه ی روحانیت که از پایگاه های سنتی اصولگرایان بود، وی را ذاتا راست معرفی میکرد. در این بین محمدرضاباهنر از کهنه کاران ِ جریان راست معتقد بود در اصولگرا بودن ِ حسن روحانی تردیدی نیست و صرف ِ حمایت چپ ها که نشانه ی اصلاح طلب بودن ِ روحانی نمیتواند باشد. آنها نائب رئیسی مجلس اصولگرای چهارم و پنجم و دبیری شورای عالی امنیت ملی و همچنین مواضع حسن روحانی در اعتراضات کوی دانشگاه سال ۷۸ را نشانه ی هویت ِ اصولگرایی وی میدانستند.
چپ ها اما اعتقاد داشتند روحانی را نه گذشته ی اصولگرایی که شعارهای اصلاح طلبانه و حمایت یکپارچه ی چپ ها به قدرت رسانده است و او حالا اصلاح طلب شده است و باید دین ِ خود را بپردازد.
در هر حال جدال ِ راست و چپ ادامه داشت و در این میان وزنه ی چپ ها در اذهان میچربید. ۵ سالی گذشت ، عمر ِ بیشتر ریاست جمهوری ِ ۸ ساله رفت و کمترش باقی ماند. حالا دو طرف دریافتند حال و روز ِ «اقتصاد و فرهنگ و سیاست» خوب نیست و وعده های انتخاباتی به ثمر ننشسته است. در این میان هر دو طیف به فکر ۱۴۰۰ هستند و میدانند شرط ِ لازم پیروزی نقد ِ وضع موجود است نه حمایت از آن. تجارب تاریخی نشان داده “سیدمحمد خاتمی ، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی” با همین استراتژی و وعده ی «تغییر وضع موجود» رأی مردم را از آن خود کردند و به پاستور رسیدند. نتیجه آنکه ذائقه ی مردم تنوع را دوست دارد و نامزدهای انتخاباتی و البته حاکمیت به این اصل توجه دارند و نتیجه هم گرفته اند!
امروز شاهد ِ آنیم که چپ و راست نگاهشان را از روحانی دور کرده و به ۱۴۰۰ دوخته اند. دیگر نه اصولگرایان به ریشه های هویتی ِ او میپردازد و نه اصلاح طلبان سنگَش را به سینه میزنند. همانهایی که عبای شیخ را از دو طرف میکشیدند حالا حتی حاضر نیستند سایه ی روحانی با سایه هایشان تلاقی پیدا کند. در این بین چپ ها که شعر یغما گلرویی را دوباره میخوانند برای اولین بار دوست دارند، مردم حرف ِ قدیمی ِ روزنامه ی کیهان را باور کنند که میگفت روحانی یک اصولگراست.
بازی رو به اتمام است و دور شدن از روحانی و نقد وضع موجود و وعده ی تغییر از شروط پیروزیست. چپ ها حالا میخواهند بر سردرِ بازار ِ خود تنها این جمله را بنویسند تا شاید، به کارشان آید؛ “یک رئیس جمهور به فروش میرسد!”