✍️ سید ستار میراحمدی
در عربستان چه می گذرد؟
این روزها اخبار شوکه کننده از خاورمیانه به گوش می رسد. اخباری که یک سوی تمامی آن ها عربستان و در واقع فرزند پادشاه به چشم می خورد. اعلام قانون مبارزه با فساد و بلافاصله دستگیری و بازداشت تاجران و مقامات مهم سعودی، به فاصله تنها یک روز سقوط ناگهانی بالگرد و مرگ شاهزاده بن مقرن بر اثر این سانحه، مرگ فرزند ملک فهد پادشاه اسبق عربستان، استعفای سعد حریری در خاک عربستان، بازداشت خانگی منصور هادی در عربستان، و تهدید نظامی ایران از سوی عربستان همه و همه در کمتر از چند روز اتفاق افتاده است.
باید به این نکته دقت کنیم که بر اثر قانون مبارزه با فساد، مهمترین قطب های اقتصادی و همچنین برخی از موثرترین مهره های امنیتی عربستان از سمت ها برکنار و بازداشت شده و اموالشان نیز مصادره شد. همچنین شاهزاده بن مقرن که در سانحه بالگرد کشته شد، فرزند امیر مقرن ولیعهد سابق بود که با تخطی ملک سلمان از وصیت بن عبدالعزیز-پایه گذار پادشاهی سعودی-برکنار و فرزندش محمد بن سلمان جایگزین وی شد. از سوی دیگر سایر شاهزادگان مهم و رقیب محمد بن سلمان نیز بازداشت شده اند. از طرفی محمد بن سلمان دو شورای مهم علمای عربستان که قدرت برکناری پادشاه را نیز دارند کاملا در اختیار خود گرفته است.
به نظر می رسد با توجه به نکات فوق محمد بن سلمان قصد دارد طی روزهای آینده و برخلاف معمول پیش از مرگ ملک سلمان سرنوشت آینده نامعلوم پادشاهی عربستان را به نفع خود به پایان برده و پادشاهی خود را اعلام نماید. این شاهزاده سعودی برای این هدف به غایت مشکل و نامطمئن راه های زیر را باید می پیمود:
اول: موفقیت های چشم گیر اقتصادی و سیاسی در داخل. محمد بن سلمان در زمینه اقتصاد موفقیت چشم گیری نداشته است اما در عوض سعی کرد با اعطای برخی آزادی های زنان، خود را یکه تاز تحولات سیاسی اجتماعی معرفی نماید.
دوم: پیروزی های خارجی: محمد بن سلمان در این زمینه کاملا ناموفق بوده است. ائتلاف عربی در جنگ یمن در رسیدن به اهداف تعیین شده با شکست مواجه شده است. داعش در معرض نابودی است و ایران هم در عراق و هم در سوریه در میدان نبرد عربستان را تماما ناکام گذاشته است. در لبنان حزب الله در تحولات سیاسی نقش موثری دارد. حتی آخرین راهکار عربستان برای تجدید نفوذ خود در منطقه که استقلال اقلیم کردستان بود نیز با شکست مواجه شد تا پس از سالها جنگ و التهاب، بارقه های نظم و ثبات در خاورمیانه پدیدار شود. البته نظم و صلحی که این بار در آن ایران دست بالا را دارد و عربستان تقریبا هیچ پیروزی نداشته و حتی رابطه خود با قطر و ترکیه را نیز به خصومت تبدیل نموده است.
سوم: حذف سایر رقبای قدرت. محمد بن سلمان برای این منظور به جای تعامل و مذاکره راه جسورانه حذف فیزیکی و سرکوب را در پیش گرفته است. راهی بلندپروازانه که ممکن است او را به سرعت زمین گیر نماید.
محمد بن سلمان این روزها به واسطه شکست های متعدد در سیاست خارجی، تغییرات ساختارشکنانه اجتماعی که مورد قبول بخش مهمی از جامعه سنتی عربستان نیست و به خصوص شروع سرکوب رقبا، در وضعیتی به شدت متزلزل به سر می برد. این وضعیت کار او را برای رسیدن به پادشاهی و تثبیت آن به شدت دشوار می نماید. او به همین منظور از یک جنگ خارجی برای فائق آمدن بر نبرد قدرت در داخل به بهانه اتحاد علیه بیگانه استقبال می کند. در این صورت است که سرکوب های گسترده و بازداشت های متعدد شاهزادگان رقیب به دلیل شرایط جنگی کشور قابلیت توجیه دارد. در صورتی که محمد بن سلمان این راه انتخاب نماید ناگزیر به تقابل با ایران یا متحدان آن است. اما او چه راه هایی را پیش رو دارد؟
یکم: رویارویی مستقیم نظامی با ایران به بهانه حمایت های ایران از انصارالله یمن و جلوگیری از موشکهای ارسالی ایران.
دوم: تشکیل ائتلافی از کشور های عربی و با حضور و کمک لجستیک کشورهای غربی و آغاز جنگی گسترده در منطقه با هدف کاهش نفوذ ایران در منطقه.
سوم: از استعفای سعد حریری نباید غافل بود. سعد حریری پس از ماه ها بلاتکلیفی لبنان و پس از توافقات و مذاکرات نیروهای مختلف لبنانی به قدرت رسید تا ثبات به لبنان باز گردد. این استعفا به معنای خواست عربستان برای بی ثبات کردن لبنان و شاید مقدمه ای برای جنگ است. بنابراین می توان انتظار داشت عربستان در همکاری با اسرائیل جنگ را به لبنان کشانده و هریک بخشی از عملیات را برعهده گیرند. به نظر می رسد اسرائیل علاقه ای به جنگی طولانی ندارد اما به همکاری با عربستان در جنگ از طریق عملیات های محدود اما موثر در تخریب زیر ساخت های لبنان بی میل نیست.
چهارم: همانند اقدامی که عربستان در بحرین انجام داد در قطر نیز حضور نظامی پیدا کند. در این صورت عربستان علاوه بر درگیری نظامی با قطر، در واقع مستقیما با ترکیه نیز وارد جنگ خواهد شد. چرا که رجب طیب اردوغان در حال حاضر سی هزار نیروهای نظامی با ساز و برگ کامل در قطر مستقر کرده است.
پنجم: حمله گسترده با همکاری کشورهای غربی به سوریه و باز پس گیری مناطقی که ارتش بشار اسد در اختیار گرفته است. این اقدام نیز به معنای درگیری با روسیه خواهد بود.
ششم: تحریک اقلیم کردستان و تجهیز نظامی و مالی آنان جهت مواجهه مسلحانه با دولت بغداد به امید استقلال کامل کردستان عراق. و به دنبال آن تحریک اکراد سایر کشورها و تشویق آنان به تجزیه طلبی و پیوستن به کردستان عراق.
به نظر می رسد در صورتی که محمد بن سلمان به دنبال جنگ خارجی جهت تثبیت قدرت خود در داخل باشد محتمل ترین گزینه اقدام نظامی در لبنان باشد.